دفتر روانشناسی نگار لطیفی



نتیجه کلی پرسش از بچه ها هفت تا ده ساله که خدا چیست :
سه کودکی از آن هادپرسش به عمل آمد اینگونه پاسخ دادن: که خدا را ما نمیبنیم و شاید پس از مرگ خدا را  از نزدیک ببینم ،خداا خیلیی بزرگ است و در اسمان  زندگی میکنه و وقتی بخواهیم می توانیم با خدا درد دل کنیم و خیلیی مهربانست .

نتیجه:پس از تفکر درباره ی این پاسخ ها به درک پاک و بی آلایش کودکان از خداوند پی بردم.

تازیخ:28\9\99

ساعت:00:50


ویژگیهای‌ دین‌ پژوهی‌ یونگ‌
یونگ‌ و تأملات‌ وی‌ در باب‌ دین، تأثیر فراوانی‌ در الهیات‌ نوین‌ مسیحی‌ نهاده‌ است. متألهان‌ مسیحی‌ پس‌ از مرگ‌ وی‌ غالباً‌ به‌ این‌ موضوع‌ اذعان‌ داشتند. بی‌شک، یونگ‌ یکی‌ از چهره‌های‌ برجستة‌ تاریخ‌ مذهبی‌ قرن‌ ما بود.»31 موضع‌ ضد ماتریالیستی‌ او، نقادی‌ وی‌ از خداشناسی‌ فلسفی‌ و الهیات‌ سنتی‌ مسیحیت، تلقی‌ گوهرگرایانة‌ او از دین‌ و دیدگاه‌ پلورالیستی‌ بر نهادة‌ بر این‌ تلقی‌ برای‌ متألهان‌ مسیحی‌ حائز اهمیت‌ است.32 قرائت‌ جدید از پیام‌ مسیحیت‌ به‌ ویژه‌ بر اساس‌ تلقی‌ کثرت‌ باورانة‌ وی‌ از دین‌ و اندیشة‌ گوهر گرایانه‌ او نزد بسیاری‌ از متألهان‌ مقبول‌ افتاده‌ است.
دین‌ پژوهی‌ یونگ‌ ویژگیهائی‌ دارد که‌ به‌ برخی‌ از موارد مهم‌ اشاره‌ می‌کنیم. یک‌ - دین‌ شناسی‌ یونگ‌ مسبوق‌ به‌ دین‌ شناسی‌ فروید است. تحلیل‌ فراسوی‌ روان‌ شناختی‌ فروید از دین‌ تأملات‌ فراوان‌ یونگ‌ را برانگیخته‌ است. تأمل‌ در مواضع‌ توفیق‌ و ناکامی‌ فروید در فهم‌ و شناخت‌ دین‌ و به‌ ویژه‌ سر‌ ناکامی‌ وی‌ در تبیین‌ منشأ و آثار گرایش‌ به‌ دین، سخنان‌ نکته‌ آموز فراوانی‌ را به‌ میان‌ آورده‌ است. یونگ‌ در این‌ مقام، لقمان‌ وار از خلل‌ روش‌ فروید درس‌ روش‌ شناسی‌ می‌آموزد و در پرتو آن، موانع‌ شناخت‌ حقایق‌ برتر از تجربه‌ و عقل‌ را به‌ میان‌ می‌کشد. به‌ همین‌ دلیل‌ تأملات‌ یونگ‌ در دین‌ شناسی‌ فروید به‌ تأملات‌ روان‌شناختی‌ محدود نمی‌شود بلکه‌ تأملات‌ درجة‌ دو معرفت‌ شناختی‌ و روش‌ شناختی‌ را نیز به‌ میان‌ می‌آورد.
دو- نظریة‌ ناهشیار جمعی‌ یونگ‌ علاوه‌ بر حیثیت‌ روانی‌ و روان‌ شناختی‌ از حیث‌ روش‌شناسی‌ علوم‌ حائز اهمیت‌ است. زیرا یونگ‌ آن‌ را به‌ منزلة‌ راهی‌ فراتر از روشهای‌ متد اول‌ علوم‌ تجربی‌ و عقل‌ گرایی‌ قرن‌ نوزدهم‌ اخذ می‌کند تا آسمان‌ تنگ‌ معرفت‌ محدود به‌ دو حد‌ تجربه‌ باوری‌ و عقل‌ گرایی‌ را بشکافد و طرحی‌ نو در اندازد. وی‌ از این‌ طریق‌ به‌ حقایقی‌ دست‌ می‌یابد که‌ از نسخ‌ حقایق‌ تجربی‌ و عقلانی‌ صرف‌ نیست. یونگ‌ از طرفی‌ بر دامنة‌ کشف‌ دانشهای‌ تجربی‌ زمان‌ خود وقوف‌ دارد و از طرف‌ دیگر بر شعاع‌ عقل‌ محض‌ آگاه‌ است. اما تجربة‌ دینی‌ به‌ هیچیک‌ از این‌ دو حیطه‌ متعلق‌ نیست. برای‌ شناخت‌ خدا باید طریق‌ دیگری‌ را غیر از آنچه‌ در الهیات‌ طبیعی‌ متداول‌ است‌ به‌ میان‌ آورد.33 بر مبنای‌ وی، عقلانیت‌ باورهای‌ دینی‌ و حقانیت‌ آنها تفسیر کاملاً‌ نوینی‌ می‌یابد، تفسیری‌ که‌ تأثیر آن‌ را نزد بسیاری‌ از متألهان‌ جدید مسیحی‌ نمی‌توان‌ انکار کرد.
سه‌ - باز خورد متضاد یونگ‌ با دین، باورها و اندیشة‌ دینی، مسأله‌ عصر اوست. وی‌ هرگز خود را جدای‌ از خدا نمی‌یابد. برخی‌ تعابیر وی‌ در این‌ خصوص‌ پرشور و متضمن‌ همة‌ اوصافی‌ است‌ که‌ مبین‌ تجربة‌ قدسی‌ شخصی‌ است: روان‌ به‌ خودی‌ خود تصاویری‌ با محتوای‌ مذهبی‌ می‌سازد.»34، از یازده‌ سالگی‌ خدا مرا به‌ خود جلب‌ کرد.35»، هیچ‌ امری‌ انسان‌ را از خدا جدانمی‌کند.» چیزی‌ نمی‌توانست‌ به‌ من‌ بقبولاند که‌ خدای‌ گونه‌ بودن‌ فقط‌ مختص‌ آدمی‌ است. در حقیقت‌ به‌ نظر من‌ کوههای‌ مرتفع، رودخانه‌ها، دریاچه‌ها، درختان، گلها و حیوانات‌ بسیار بیش‌ از آدمیزاد نمونة‌ ذات‌ پروردگار است.36»، خدا برای‌ من‌ مطمئن‌ترین‌ و بی‌واسطه‌ترین‌ تجارب‌ بوده‌ است».37 بیشتر بیماران‌ مرا نه‌ مؤ‌منان‌ بلکه‌ بی‌ایمانها تشکیل‌ می‌دادند.38»
یونگ‌ در سال‌ 1952 در نامه‌ای‌ به‌ کشیش‌ جوانی‌ نوشت. همان‌ گونه‌ که‌ سیارات‌ به‌ دور خورشید می‌چرخند تمام‌ افکار من‌ نیز گرد پروردگار می‌گردد و به‌ نحوی‌ مقاومت‌ ناپذیر مجذوب‌ او می‌شود. احساس‌ می‌کنم‌ اگر در برابر این‌ نیرو کمترین‌ مقاومتی‌ نشان‌ دهم، بزرگترین‌ گناه‌ را مرتکب‌ شده‌ام.39»
وی‌ علی‌رغم‌ برخورداری‌ از چنین‌ تجارب‌ قدسی‌ و اینکه‌ ریشة‌ بیماری‌ وسواس‌ و تندخویی‌ فروید را نیز در سرکوبی‌ کششهای‌ دینی‌ وی‌ می‌داند، باز خورد منفی‌ به‌ الهیات‌ و مذهب‌ مبتنی‌ بر آن‌ نشان‌ می‌دهد. الهیات‌ مسیحی‌ را تناقض‌ آمیز و فاقد کفایت‌ تلقی‌ می‌کند و غالب‌ متألهان‌ رامحروم‌ از تجربة‌ ایمانی‌ می‌انگارد. وی‌ در خاطرات‌ ایام‌ نوجوانی‌ نوشته‌ است: عیسی‌ مسیح‌ هرگز برای‌ من‌ کاملاً‌ واقعیت‌ نیافت‌ و پذیرفتنی‌ و دوست‌ داشتنی‌ نشد.40
کم‌کم‌ کلیسا، شکنجه‌ گاه‌ من‌ شد:» به‌ نظر می‌رسید که‌ همة‌ مردم‌ در اطرافم‌ این‌ لاطائلات‌ وابهام‌ غلیظ‌ ناشی‌ از آن‌ را مسلم‌ می‌پندارند و بی‌آنکه‌ بیندیشند همة‌ ضد و نقیضها را می‌بلعند، ناسازگاریهاییی‌ از این‌ قبیل‌ که‌ پروردگار به‌ همه‌ چیز عالم‌ است‌ و از این‌ رو سرگذشت‌ بشر را می‌دانست‌ و فرزندان‌ آدم‌ را آفرید تا ناچار مرتکب‌ گناه‌ شوند [نظریه‌ مسیحی‌ گناه‌ ذاتی‌ انسان]، حال‌ آنکه‌ خودش‌ آنها را از ارتکاب‌ گناه‌ منع‌ فرموده‌ و حتی‌ آنان‌ را مجازات‌ می‌کند.41»
وی‌ در خصوص‌ الهیات‌ طبیعی‌ گوید:عقل‌ گرایی‌ ارسطویی‌ توماس‌ قدیس‌ را بیابانی‌ مرده‌ دیدم‌ .
به‌ زور منطق‌ چیزی‌ را اثبات‌ می‌کنند که‌ به‌ آنها اعطا نشده‌ است42»، پروردگار خود الهیات‌ وکلیسایی‌ را که‌ بر آن‌ بنیان‌ گرفته‌ بود، رد کرده‌ بود. مذهبِ‌ مبتنی‌ بر الهیات‌ به‌ نظر من‌ بی‌کفایت‌ است43»، فرضیة‌ اثر تاریخی‌ از زندگی‌ مسیحی‌ از نظر من‌ نه‌ تنها بی‌مغز بلکه‌ روی‌ هم‌ رفته‌ بی‌روح‌ بود.44»، امروز انسان‌ در کدام‌ اسطوره‌ زندگی‌ می‌کند؟ شاید پاسخ‌ در اسطورة‌ مسیحیت‌ باشد». از خود پرسیدم: آیا خود تو در آن‌ زندگی‌ می‌کنی؟ صادقانه‌ بگویم‌ که‌ پاسخ‌ منفی‌ است.45»
یونگ‌ تفکیک‌ بین‌ دین‌ و تجربة‌ دینی‌ را به‌ منزلة‌ برون‌ شدی‌ از این‌ باز خورد متعارض‌ برگرفته‌ است. این‌ تفکیک‌ از طرفی‌ وی‌ را تا مرز دئیسم‌ پیش‌ می‌برد و از طرف‌ دیگر کثرت‌گرایی‌ مذهبی‌ گوهر گرایانه‌ را به‌ ارمغان‌ می‌آورد. وی‌ بازسازی‌ اندیشة‌ دینی‌ را وجهة‌ همت‌ خود قرار می‌دهد و سعی‌ می‌کند از اصول‌ عقیده‌ به‌ تثلیث‌ و نص‌ نماز عشای‌ ربانی‌ تعبیری‌ روان‌ شناسانه‌ ارائه‌ دهد. دامنة‌ تعبیر جدید از اصول‌ اعتقادی‌ به‌ خدا و صفات‌ او نیز کشیده‌ می‌شود. وی‌ خداوند را بر اساس‌ تجربة‌ شخصی‌ طرح‌ و توصیف‌ کلامی‌ - فلسفی‌ متداول‌ در الهیات‌ را طرد می‌کند. او با تحویل‌ دین‌ به‌ الهیات‌ مخالفت‌ می‌کند و به‌ جای‌ آن‌ دین‌ را به‌ تجربه‌ شخصی‌ ارجاع‌ می‌دهد. خدایی‌ که‌ در تجربة‌ قدسی‌ تجربه‌ می‌شود، خدایی‌ نیست‌ که‌ در قالب‌ مقوله‌ای‌ تصورسازی‌ شده‌ و مورد اثبات‌ قرار گیرد. ادیان‌ و مسلکهای‌ مختلف‌ مجموعه‌های‌ مدون‌ و منظم‌ تجربیاتی‌اند که‌ در اصل‌ مذهبی‌ بوده‌ اند. مضمون‌ و محتویات‌ تجربة‌ اصلی‌ در این‌ مسلکها صورت‌ متبرک‌ به‌ خود می‌گیرد و به‌ طور کلی‌ در قالب‌ ساختمان‌ فکری‌ خشک‌ و پیچیده‌ای‌ منجمد می‌شود.46»
چهار - دین‌ پژوهی‌ یونگ‌ برخلاف‌ دین‌ شناسی‌ سایر روان‌شناسان‌ ابعاد گوناگونی‌ دارد. مروری‌ بر اهم‌ آثار وی‌ در باب‌ دین‌ نشان‌ می‌دهد که‌ او نه‌ تنها به‌ دو مساله‌ مهم‌ روان‌ شناسی‌ دین‌ (علل‌و پیامدهای‌ گرایش‌ دینی) پرداخته‌ بلکه‌ موضوعات‌ متنوع‌ دیگری‌ را در حوزه‌ اندیشة‌ دینی‌ مورد بحث‌ قرار داده‌ است‌ از جمله: تجربه‌های‌ دینی، تأمل‌ در خصوص‌ حضرت‌ مسیح، وجود و نقش‌ تاریخی‌ آن‌ حضرت‌ و ارتباط‌ آن‌ با مفاهیم‌ اسطوره‌ای‌ کیمیاگری، گوهر دین، ارتباط‌ دین‌ و روان‌شناسی، زندگی‌ پس‌ از مرگ‌ سعی‌ در ارائه‌ راهی‌ برای‌ شناخت‌ آن‌ غیر از راه‌ متداول‌ نزد متألهان‌ و فیلسوفان، مساله‌ شرور، اوصاف‌ باری‌ تعالی، آفات‌ و موانع‌ روش‌ دین‌ شناسی‌ و غیره.
بنابراین‌ از طرفی‌ توجه‌ به‌ تأملات‌ یونگ‌ در خصوص‌ دین‌ فواید گوناگونی‌ دارد و از طرف‌ دیگر به‌ دلیل‌ تنوع‌ مباحثی‌ که‌ یونگ‌ طرح‌ کرده‌ است؛ پرداختن‌ به‌ همة‌ آنها در گفتاری‌ چنین‌ میسور نیست. به‌ همین‌ سبب‌ نوشتار حاضر به‌ طرح‌ یکی‌ از مسائل‌ وی‌ اختصاص‌ دارد. مساله‌ای‌ که‌ از لحاظ‌ منطقی‌ نخستین‌ و مؤ‌ثرترین‌ مساله‌ دین‌ شناسی‌ است: تأملات‌ روش‌ شناختی‌ یونگ‌ در خصوص‌ موانع‌ و آفات‌ دین‌ پژوهی‌ » تحلیل‌ دیدگاه‌ یونگ‌ در خصوص‌ دیگر مسائل، مانند علل‌ و پیامد گرایش‌ به‌ دین، زندگی‌ پس‌ از مرگ، مساله‌ شرور در نظام‌ آفرینش، تجربة‌ دینی‌ و غیره‌ را باید به‌ مجالی‌ دیگر موکول‌ کرد.

منبع:http://ensani.ir/fa/article/6410/

تاریخ:20\9\99


فروید و روان شناسی دین 
فروید، خود را یهودى رها شده، شکاک و کاملاً بى‌دین مى‌دانست. او بى‌دینى معمولى نبود، بلکه از دین یا دست‌کم از باورهاى کاتولیک‌ها در فرایبرگ و وین تنفر داشت. او در پاسخ نامه رنه لافورگ که از او خواسته بود به دلیل هجوم نازى‌ها فرار کند، نوشت: دشمن واقعى، نازى‌ها نیستند، بلکه دشمن واقعى دین و کلیساى کاتولیک است».
مى‌توان گفت فروید نه‌تنها از سنت کاتولیک نفرت داشت، بلکه از اعمال دینى یهود نیز متنفّر بود. فروید با بى‌رغبتى، دعاهاى عبرى مراسم ازدواجش را فرا گرفت و پس از ازدواج نیز، با سنگدلى تمام، همسرش را از آموزه‌هاى یهودى باز داشت. فرزندانش نیز مجبور بودند به دور از هر گونه آموزش‌هاى تکالیف دین یهود، پرورش یابند؛ زیرا او تمامى شعائر دینى را از خانواده‌اش دور مى‌داشت.
وى دین را امورى روانى مى‌دانست که به خارج فرافکنى مى‌شود و حتى اسطوره‌هاى بهشت و هبوط انسان، خدا، خیر و شر و جاودانگى و غیره را به همین صورت تبیین مى‌کرد.

 

خدا در اندیشه فروید
لئوناردو داوینچى، پیش‌فرض اصلى فروید درباره روان‌شناسى دین است. داوینچى، خارج از یک ازدواج رسمى زاده شد و در چند سال اول زندگى‌اش پدر نداشت. به باور فروید، همین امر سبب شد که او از دین روى‌گردان شود و چون از تهدید حضور پدر در اوائل کودکى به دور بود، خود را از قید و بندهاى دین رها یابد.
پیش‌فرض فروید آن است که عمیق‌ترین ریشه‌هاى دین‌دارى، در عقده اُدیپ قرار دارد. خداى شخصى از نظر روان‌شناختى، چیزى نیست، جز همان مفهوم پدر که تعالى رتبه یافته است. از نگاه زیستى نیز، فرزند انسان بسیار ناتوان است و در نتیجه، به دیگران نیاز دارد. از این رو، وقتى در آینده درماندگى و ضعف خود را در مقابل عوامل قدرتمند زندگى درمى‌یابد، با واپس روى و احیاى دوباره نیروهایى که او را در کودکى حفظ مى‌کردند، مى‌کوشد تا شاید نومیدى خود را انکار کند. حسرت از پدر که همواره ریشه هر شکلى از دین را رقم مى‌زند، گرفتارى‌هاى ناشى از عقده ادیپ، از جمله احساس گناه و ترس را به صحنه مى‌آورد. تسلیم‌پذیرى ناشى از فرمان‌بردارى از قدرت مطلقِ پدر در دوران کودکى که به صورت منِ آرمانی» درون‌فکنى مى‌شود ، به صورت خدا فرافکنى مى‌گردد

ایننم اضافش کن


خاستگاه‌هاى سنت دین 
دین در ردیف اعمال روانْ رنجورانه
براى فروید این پرسش مطرح بود که خاستگاه دین در میان افراد با این گستردگى چیست؟ فروید در نخستین مقاله خود در این زمینه، به شباهت‌هاى ویژه‌اى میان آیین‌هاى نِوْروزى و مراسم دینى اشاره مى‌کند. او مى‌گوید هر دو دسته این اعمال، با دقت موشکافانه در امور جزئى انجام مى‌پذیرند؛ تحمل هیچ وقفه‌اى را ندارند و بى‌توجهى به آنها به نگرانى و احساس گناه مى‌انجامد. البته مناسک دینى بر خلاف مراسم نوروزى، هماهنگ با دیگر افراد جامعه انجام مى‌شوند. همچنین مراسم دینى در تمام جزئیات پرمعنا و هدف‌مند هستند؛ در حالى‌که اعمال نوروزى کاملاً غیر منطقى و بى‌معنا به نظر مى‌رسند. البته به نظر فروید، نوع عبادت‌کنندگان به اهمیت اعمال خود بسیار کم‌توجه‌اند و چه بسا این افراد نیز از انگیزه‌هاى رفتارهاى آیینى‌شان بى‌خبر باشند.

 

تاریخ :۱۴\۹\۹۹

منبع:http://ravanshenasi.nashriyat.ir/node/


خشونت و اعتمادپذیری بین گروهی
خشونت معمولاً با سلطه همراه است زیرا مان با تهدید ، فشار یا دستکاری اطاعت دیگران را اعمال می کنند. با این حال ، دن و رادک استدلال می کنند که خشونت بین گروهی می تواند مثبت تلقی شود و در هنگام درگیری های بین گروهی با پرستیژ همراه باشد ، زیرا این امر به یک رفتار ارزشمند تبدیل می شود که برای کل گروه سود می برد. بر این اساس ، آنها آزمایش کردند که آیا نمایشگرهای افزایش اعتبار (CRED) قابلیت اطمینان افرادی را که با خشونت علیه دشمنان گروه مقابله می کنند افزایش می دهد.

در آزمایشی که از ابزارهای اندازه گیری و پرسشنامه استفاده شد ، آنها دریافتند که CRED های خشونت آمیز اعتماد افراد درون گروه را افزایش می دهد. آنها همچنین ارتباط مثبتی بین اعتبار و اعتبار و ارتباط منفی بین قابلیت اعتماد و سلطه پیدا کردند. سپس نتایج نشان می دهد که خشونت بین گروهی در هنگام درگیری های بین گروهی ارزش گذاری می شود ، که باعث می شود آن به طور بالقوه قابل انتقال به سایر اعضای گروه باشد ، و این اختلافات را بیشتر می کند.

منبع:https://www.levyna.cz/en

تاریخ:29\8\99


واتیکان توضیحات پاپ در مورد اتحادیه های همجنسگرایان را روشن می کند

واتیکان با ارسال نامه ای به اسقف های سراسر جهان ، مخالفت پاپ فرانسیس با ازدواج همجنسگرایان را تأیید کرد. در این نامه ادعا می شود که نظرات پاپ در حمایت از اتحادیه های همجنسگرایان به شدت ویرایش شده است.

واتیکان گفت که اظهارات پاپ فرانسیس در مورد قوانین اتحادیه مدنی از متن خارج شده و در واقع به معنای تغییر در آموزه کلیسای کاتولیک در مورد همجنسگرایان یا حمایت از ازدواج همجنس گرایان نیست.

 

پاپ فرانسیس 13 کاردینال جدید را نام برد

 پاپ فرانسیس با زائران در واتیکان صحبت می کند (کلودیو پری / ANSA / عکس-اتحاد)

پاپ وقتی عنوان کرد که همجنسگرایان حق حضور در یک خانواده را دارند و قوانین اتحادیه مدنی تحت پوشش همجنسگرایان مورد نیاز است ، تیتر اول رومه ها شد این اظهارات بخشی از یک مستند جدید درباره زندگی او به نام "فرانچسکو" بود که برای اولین بار در جشنواره فیلم رم در 21 اکتبر برگزار شد.

اکنون "یادداشت توضیحی" توسط دبیرخانه امور خارجه واتیکان ارسال شده است که سفیران و اسقف های آن روز یکشنبه در صفحه فیس بوک سفیر واتیکان در مکزیک ارسال شده است. روز دوشنبه ، یک منبع واتیکان صحت نامه را تأیید کرد.

در این نامه آمده است: "بیش از یک سال پیش ، طی یک مصاحبه ، پاپ فرانسیس به دو سوال مختلف در دو زمان مختلف پاسخ داد که در مستند فوق الذکر ، به صورت یک پاسخ واحد و بدون زمینه سازی مناسب ویرایش و منتشر شد ، که منجر به سردرگمی شده است". .

برداشت:فرانسیس موافق بر تشکیل خانواده در هم جنسگرایان بود 
ولی واتیکان با نامه به اشتباه ویراش شده شک به وجود اورده بود 

 

منبع:www.euronews.com

تاریخ:22\8\99


تهران – ایرنا - روانشناسی دین یکی از شاخه های علم روانشناسی وادیان با موضوع بررسی تأثیرات روانی دین در زندگی انسان است. روانشناسان دین افرادی هستند که تخصص های دیگر خود در زمینه های علوم انسانی را با دین یا نحوه ی وابستگی مردم به ایمان پیوند می زنند.

هر چند دین بیانگر و پاسخگوی نیازهای فردی ، اجتماعی و فرهنگی است اما تحلیل روانشناختی از دین جدای از بررسی دین در حوزه ی فرهنگ و جامعه صورت می گیرد. بعلاوه یک روانشناس حوزه ی دین با اصول و مبانی ادیان کاری ندارد و وارد مجادلات مربوط به عقل و ایمان و دعواهای کلامی یا اختلافات میان علم و دین نمی شود و نیز نصوص دینی را مورد بررسی قرار نمی دهد بلکه رویکردی عمدتاً علمی - تجربی دارد که به بررسی جوانب انسانی دین می پردازد و نه خود آن. در اینجا مقصود از رویکرد تجربی در روانشناسی دین این است که با نگرش عینی و بی طرفانه به سراغ دین برویم و فارغ از این که خود دیندار باشیم یا خیر، درباره ی دین و موارد روانشناختی آن از طریق مشاهده و آزمایش یا بررسی های میدانی و آماری دست به واکاوی و پژوهش بزنیم. شاید بتوانیم تاریخ انتشار کتاب 'انواع تجربه دینی' ویلیام جیمز (1902) را سرآغاز روانشناسی تجربی دین بدانیم.

برداشت:روان شناسان با پیوند اعتقادات مردم به شاخه هایی علمی روان شناسی از دبن در کار خود استفاده میکنن و دین را بی طرف و نه به صورت یک علم مطالعه میکنن 

منبع:irna.ir

تاریخ:۲۲\8\99


مکتب انگلیسی-امریکایی

دانشمندان این مکتب: فرانسیس گالتون(امارمطرح کرد در روانشناسی دین) ,ویلیام جیمز

این مکتب رشد بسیار کرد 

دیدگاه ویلیام جیمز

ویلیام جیمز
نخستین نقطه عطف در روان شناسی دین، با سخنرانی های جیمز در سال های 1901 و 1902 م، به دست آمد. ویلیام جیمز (1902 م، به نقل از نیلسن،  2001 م)، معتقد است که دین، یک مذاکره و مبادله است؛ ارتباطی هشیار بین روان با قدرتی خارق العاده که روان به آن، احساس وابستگی کرده، و دین از طریق روان، به فرد وارد می شود. بنا بر این، از نظر جیمز، دین، ممکن است احساسات، اعمال و تجارب شخصی افراد در تنهایی شان باشد، البته تا جایی که خود را در رابطه با آنچه الهی و مقدس است، می بینند. از نظر وی، دینِ برخاسته از عقل سلیم» و دینِ ناشی از روح بیمار»، با هم تفاوت دارند (کیس بالت، 2002 م). همچنین جیمز، بین دو مفهوم دین مؤسّسه ای» و دین شخصی»، تمایز قایل شد: دین مؤسّسه ای، به یک گروه یا سازمان مذهبی، اشاره دارد و نقش مهمی در فرهنگ جامعه ایفا می کند؛ امّا دین شخصی، به تجربه های خصوصی فرد، اشاره دارد که می تواند بدون توجّه به فرهنگ باشد (نیلسن، 2001 م). جیمز (1902 م، به نقل از نیلسن، 2001 م) معتقد بود که دین انسان، عمیق ترین و خردمندانه ترین چیز در زندگی اوست. جیمز، به فهم تجربه های دینی شخصی، بسیار علاقه مند بود و از جزم اندیشی، متنفّر بود (نیلسن، 2001 م). بنا بر این، از نظر جیمز، دین، ممکن است احساسات، اعمال و تجارب شخصی افراد در تنهایی شان و البته در ارتباط با امر الهی و مقدّس باشد. از آن جایی که این ارتباط، ممکن است اخلاقی، جسمی و یا آیین دینی باشد، بنا بر این، آشکار است که دینی که در الهیات، فلسفه و یا سازمان های کلیسایی، بعداً رشد می کند، با این دین، متفاوت است. در واقع، تجربه های شخصی، ممکن است تمام ساعات ما را پر کند بدون این که ما حتّی الهیات را در نظرگرفته باشیم و یا به کلیسا رفته باشیم

منبع:hawzah.net

ویس دکتر قنبری

17\08\1399


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

آقای سه نقطه فروشگاه اینترنتی آفرینش ساعت مچی زنانه و مردانه اورجینال نوری شعر و سخن [-BTS ARMY-] پوشش سیستم هنرستان تدبیر نو آبادان اجاره خانه در ترکیه تکست موزیک متن آهنگ جدید میرسد قاصدکی...